پاسخ خودآزمایی های درس زبان فارسی3تخصصی قسمت اول
باسمه تعالي سازمان آموزش و پرورش استان فارس معاونت آموزش وپرورش نظري و مهارتي
پاسخ خود آزمايي هاي زبان فارسي 3
ادبيات وعلوم انساني
كد 4/249
گروه آموزشي زبان وادبيات فارسي استان فارس اسفند ماه 1383
باسمه تعاليدرس اولفعاليت 1 ص 11بر اساس الگوي زير ، يك گروه اسمي بسازيد و درباره ي امكان جابه جايي اجزاي آن گفت و گو كنيد: صفت + صفت + اسم + نقش نماي - + صفت + نقش نماي - + اسم 1- آن چند اختر تابناك آسمان 2- اين دو كتاب ارزشمند تاريخ 3- هر دو خاطره ي زيبا ي نويسنده (صفت جانشين اسم درحكم اسم است ) شايد بتوان در برخي از اين گونه مثال ها جايگاه صفت پسين را با اسم عوض نمود، نه همه جا . مثال : اين دو كتاب تاريخ ارزشمند ← نمي توانيم جاي صفت شمارشي«دو» و صفت اشاره«اين را عوض كنيم← دو اين يا نمي توانيم جاي « كتاب» و « تاريخ را عوض كنيم ← «اين دو تاريخ كتاب ارزشمند »زيرا بر خلاف قواعد همنشيني است . در شماره (1) هم نمي توانيم جاي « آن» و « چند» را عوض كنيم چون بر خلاف قواعد همنشيني است . و صفت اشاره ، دورترين وابسته ي پيشين به هسته است . و جاي « اختر » و آسمان را هم نمي توان عوض كرد . در شماره (3) هم مانند دو شماره ي قبل است فقط مي توانيم جاي « زيبا» و نويسنده را عوض كنيم . فعاليت 2 ص 12 با استفاده از روش جانشين سازي هر يك از گروه هاي جمله را دوبار تغيير دهيد تا به جمله هايي كاربردي تبديل شوند. كتاب ، درس را نجات يافت : ازديدگاه نحوي جمله غلط است . كتاب ، درس را نجات داد : از ديدگاه معنايي جمله غلط است . مادر، فرزند را نجات داد. خودآزمايي ص13 1- براي رعايت نكردن هر يك از قواعد واجي ، هم نشيني ، نحوي و كاربردي مثال بزنيد. * قواعد واجي رعايت نشده است . مثل : پرد ، شچر *قواعد هم نشيني رعايت نشده است . مثل : كتاب سعدي ارزشمند گلستان / درس فارسي زبان 3 *قواعد نحوي رعايت نشده است . مثل : من به مدرسه رفتيم / ما را از مدرسه بيرون كرديم . *قواعد معنايي رعايت نشده است . مثل : سنگ كوه را ديد / قورباغه سرفه كرد . *قواعدكاربردي رعايت نشده است . مثل : آيا آب ميل داريد ؟ بلي پرنده آواز مي خواند. 2 - چرا توليد واحدهاي زباني زير غير ممكن است ؟ مر: خــارج از ضـــوابط هجـايي فارسي است و چنين الگويي ( cc ) در زبان فـارسي نيست يعني هيچ واژه اي با دو صامت آغاز نمي شود . ( قواعد واجي رعايت نشده است ) . ژزف : بر خلاف قواعد واجي و الگوي هجايي است مصوت ندارد . چجد: بر خلاف قواعد واجي و الگويي هجايي است و مصوت ندارد « چ » و«ج » واجگاهي مشترك دارد . پرورش وزارت و آموزش : قواعد هم نشيني رعايت نشده است . 3- چرا تو ، تو را سرزنش مي كردي ؟ از نظر نحوي غلط است، زير « تو » تكرار شده است و در دو نقش به كار رفته است . به جاي آن بايد از ضمير « خود » و يا « خودت » استفاده نمود. 4- با ضميرهاي پرسشي زير ، گرو ه قيدي بسازيد و آن ها را در جمله به كار ببريد: كي ← از كي غايب بودي ؟ از كي آمدي ؟ كي ← با كي رفتي ؟ با كي آوردي ؟ چه ← از چه مي گويي ؟ از چه افتادي ؟ 2 - ضميرهاي پرسشي بالا را به عنوان متمم اجباري دريك جمله ي سه جزيي به كار ببريد. کی از كي گفتي بپرهيز. کی با كي جنگيدي . چه به چه مي نازي ؟ از كي و كجا بگذر به كي نگريستي به چه مي ماند؟ درس دوم فعّاليّت 1 ص15 جمله هاي مستقل يك فعلي و چند فعلي را در نمونه ي آغاز درس مشخص كنيد. جمله هاي بند اول « مستقل چندفعلي » و جمله هاي بند دوم « مستقل يك فعلي » است . فعّاليّت 2 ص 16 هسته ي گروه هاي زير را بيابيد و تعداد واژه هاي هر گروه را نير مشخص كنيد: گروه هاي اسمي هسته تعداد واژه اين پرسش ها پرسش 2 دماي اجرام آسماني دما 5 ابزارهاي گوناگون ابزار 3 شاخه هاي تخصصي شاخه 3 تاريخچه ي جهان تاريخچه 3 فعّاليّت 3 ص 18 هسته ي گروه هاي زير را بيابيد ، تكواژهاي هر گروه و تعداد واج هاي هسته را نيز معين كنيد تعداد تكواژ هسته تعداد واج هسته هر چهار كارمند ساده : 6 كارمند 7 آن آدمهاي كوشا : 6 آدم 5 دفترچه هاي مشق بچه ها : 8 دفترچه 8 داستان هاي جن وپري : 6 داستان 6
فعاليت 4 ص 19 تكليف دانش آموزان است .
خود آزمايي ص 22 1- در متن زير ابتدا جمله ها را بر اساس درست ترين شيوه ي ممكن بازنويسي كنيد . آن گاه جمله هاي مستقلّ ساده و مركب را مشخص كنيد. شاعري غزلي بي معنا و بي قافيه سروده بود . مستقلّ ساده آن را نزد جامي برد . مستقلّ ساده پس از خواندن آن گفت : همان طوري كه ديديد در اين غزل از حرف > الف < استفاده نشده است . جمله ي مستقلّ مركب جامي گفت : بهتر بود از ساير حروف هم استفاده نمي كرديد . جمله مستقلّ مركب 2- نخستين جمله ي متن بالا را بر اساس سلسله مراتب واحدهاي زبان ، تا حد واج ساده كنيد. شاعري غزلي بي معنا و بي قافيه سروده بود. شاعري غزلي بي معنا و بي قافيه سروده بود……………………………………………….. جمله ي مستقل شاعري غزلي بي معنا و بي قافيه سروده بود ……………………………………………… يك جمله ساده شاعري / غزلي بي معنا و بي قافيه/ سروده بود……………………………………………………… 3 گروه شاعري/ غزلي/ بي معنا/ و/ بي قافيه/ سروده بود…………………………………………………… 6 واژه شاعر ي غزل ي بي معنا و بي قافيه سرود ه بود 1 تكواژ 5 1 5 1 2 5 2 2 6 5 1 3 1 تعداد واج 1- هر يك از كلمات متشابه زير را تا حد امكان گسترش دهيد و طولاني ترين گروه اسمي معنادار را با آن بسازيد . عمل : همان يك عمل جوانمردانه ي فلاني انتصاب : همان يك انتصاب نادرست او امل : امل دست نيافتني جوانان ما انتساب : اين انتساب بزرگ پدرش تعلّم : همين تعلم دوره ي تربيت معلم تهران حيات : حيات شورانگيزعاشقان تألّم : غم انگيزترين تألّم خاطر آن بزرگمرد حياط : بزرگ ترين حياط مدارس شهر ما جذر : جذر اين عدد چهار رقمي جزر : جزر فريبنده ي رودخانه ي اروند
درس سوم خودآزمايي ص 30 1- براي نهادهاي زير ، فعل مناسب بياوريد و علت مفرد و جمع بودن فعل را توضيح دهيد. استادان : استادان با شيوه ي نيكوي خود دانشجويان را به علم آموزي ترغيب مي كنند. روال عادي زبان . مطابقت نهاد و فعل استاد بسيار زيبا سخن مي گفت . روال عادي زبان . مطابقت نهاد و فعل استاد استاد با روش خاصي سخن مي گفتند . استثناي زبان . عدم مطابقت نهاد و فعل به لحاظ احترام
آجرها به دست معماران بر روي هم قرار گرفت . روال عادي زبان . فعل مفرد براي نهاد جمع غير جان دار آجرها براي نهاد جمع بي جان به كاربردن فعل به صورت مفرد ، جمع ، هر دو صحيح است آجرها به دست معماران بر روي هم قرار گرفتند . گونه اي كه امروز در زبان رايج است.مطابقت نهاد و فعل
گل ها روييد. روال عادي زبان . فعل مفرد براي نهاد جمع غير جان دار / براي نهاد جمع بي جان به كار بردن فعل به صورت مفرد و جمع ، هر دو صحيح است . گل ها گل ها بر سر شاخسار ادب روييدند. مطابقت نهاد و فعل گونه اي كه امروز رايج است .
هيچ كس از بزرگان علم و ادب آن جا نبود.
هيچ كس هيچ كس از بزرگان علم و ادب آن جا نبودند.
هيچ يك از آن ها نيامد. هيچ يك از هر دو شكل درست است . هيچ يك از آن ها نيامدند.
گروه ادبيات با دقت كار خود را دنبال مي كند. گروه گروه نقاشان از …….. با دقت كار خود را دنبال مي كنند. تبصره : اگركلمه بعداز « گروه » جمع باشد فعل جمع است و اگر مفرد باشد فعل مفرد است .
2- دو جمله مثال بياوريد كه در آن ها نهاد و متمم حذف شده باشد. كتاب را خريد. عاشقانه نگريست 3- فعل هاي مجهول زير را به معلوم تبديل كنيد و براي هر يك از آن ها نهاد مناسبي بنويسيد. گرفته شده است : گرفته است . اوكتاب فارسي مرا گرفته است . گفته مي شد : مي گفت . اوبسيار شيوا سخن مي گفت . جوشانده شده بود : جوشانده بود . فريده چاي را جوشانده بود. برده خواهد شد : خواهد برد . او ميز را از اين جا خواهد برد. 4- جملات زير را ويرايش كنيد: او در منزل استجاره اي زندگي مي كند و در ابتداي هر ماه با صاحب خانه اش تصفيه حساب مي كند. ويرايش شده : او در منزل استيجاري ( اجاره اي ) زندگي مي كند ودرابتداي هرماه با صاحب خانه اش تسويه حساب مي كند. مس سرو پا از اعمال وضو است . ويرايش شده : مسح سر و پا از اعمال وضو است همه ي بچه ها به او احسن گفتند . ويرايش شده : همه ي بچه ها به او احسنت گفتند.
درس چهارم خودآزمايي ص 41 1 – تكليف دانش آموزان است . 2- در جمله هاي زير ، كدام نهاد و فعل مطابقت ندارند؟ كدام را درست تر مي دانيد؟ چرا؟ * صحبت هاي دوستان به درازا كشيد . مطابقت ندارد. به همين شكل درست است ، زيرا نهاد بي جان است. (درفارسي امروز تمايل بر تطبيق نهاد جدا و پيوسته است ) * نامه هايي رسيده اند كه داريم پاسخ آن ها را تهيه مي كنيم . مطابقت دارد. نامه هايي رسيده است . چون نهاد غير جان دار است پس مي تواند مطابقت نكند . * در كتابخانه ي آن شهر ، كتاب هاي بسياري بودند كه دشمنان همه را در آتش سوزاندند. مطابقت دارد. كتاب هاي بسياري بود . چون نهاد غير جان دار است پس مي تواند مطابقت نكند . * روزهاي بيستم و بيست ويكم اين ماه براي بررسي علمي زبان انتخاب شده اند. مطابقت دارد . چون نهاد غير جان دار است ، پس نياز به مطابقت ندارد. * در اين كتاب ، آيات قرآني تفسير شده اند . مطابقت دارد… چون نهاد غير جان دار است ، فعل مي تواند مفرد هم بيايد . * گروه اعزامي ، نخست به دوري راه اعتراض كرد . مطابقت دارد . اگر واژه ي بعد از « گروه » جمع باشد فعل جمع و اگر مفرد باشد فعل به صورت مفرد به كار مي رود . * حرف هاي اضافه نبايد بدون قرينه از كلام حذف شود. مطابقت ندارد. به همين شكل دو دسته است . زيرا نهاد غير جان دار است و فعل در اين شكل به صورت مفرد به كار مي رود. 2- نمازگذار : نمازگزار / بنده گان : بندگان / خسته گي : خستگي / غرض : قرض / نقز : نغز / بر خواستن : برخاستن
درس پنجم خودآزمايي ص 45 1- مدخل « گذشتن » را از فرهنگ معين استخراج كنيد . گذشتن : gozas- tan ] پهـ . [vitartan ( گذشت ، گذرد ، خواهد گذشت ، بگذر، گذرنده ، گذرا ، گذران ، گذشته ) الف : ( مص ل ) عبور كردن ، مروركردن ، گذر كردن ب : طي شدن ، سپري شدن ت : مردن ، درگذشتن ج : به سرآمدن ، پايان يافتن ... شامل اطلاعات املايي - آوايي - ريشه تاريخي - دستوري و معنايي است . 2- دو سطح واژگان شناسي و واژگان نگاري چه تفاوتي با هم دارند؟ سطح واژگان شناسي به انواع روابط ساختاري ، تاريخي ، روان شناختي و جامعه شناختي ميان واژه ها مي پردازد ، ولي در سطح واژگان نگاري به چگونگي گرد آوري ، تدوين و ضبط واژه ها پرداخته مي شود. 3- با مراجعه به يكي از فرهنگ هاي معتبر درباره ي يكي از واژه هاي زير از نظر ريشه شناسي مطالعه كنيد. فردوس : اصل آن اوستايي است . معرب شده است . كنز : اصل آن فارسي است . معرب شده است . نيم كت : اصل آن پهلوي است . هندسه : اصل آن پهلوي است . معرب شده است . 4- دو جمله بنويسيد كه در آن ها ، قيدهاي ( بي شك و بي ترديد) درست به كار رفته باشد. * بي شك آناني پيروزند كه در راه حق پا مي گذارند. * بي ترديد جوانان ساعي امروز ، مردان موفق آينده اند. درس هفتم خودآزمايي ص 58 1- جمله هاي زير چند جزئي هستند؟ متمم مفعول * نمونه هايي از اين نوع شعر مردمي را در بررسي ادبي دهه ي اخير ، خواهيم ديد ( 3 جزئي مفعولي ) گروه مفعولي متمم قيدي فعل * شعر اين دوره ، پناه شكست خوردگان و نوميدان و از راه واماندگان شده بود. ( 3 جزئي مسندي ) نهاد گروه مسندي فعل * شعراي متعهد دهه ي چهل شعر مبتذل مسلط بي مايه را شعري بيمار مي دانستند . ( 4 جزئي مفعولي مسندي ) نهاد مفعول مسند فعل * قالب ترجيع بند متشكل از تعدادي غزل است . ( 3 جزئي مسندي ) نهاد مسند متمم اسم(مسند) فعل 2- جمله هاي مركب زير را با تاويل جمله ي وابسته به يك جمله ي ساده تبديل كنيد و پس از آن ، تعداد اجزاي هريك از جمله ها را بنويسيد. * نويسندگاني كه به افزوني تقسيم بندي ها ، علاقه ي زيادي داشته اند ، نوعي از ترجيع بند را كه بند ترجيع آن در هر خانه ، متفاوت است، تركيب بند خوانده اند. متمم نهاد * نويسندگاني علاقه مند به افزوني تقسيم بندي ، ترجيع بند داراي بيت برگردان متفاوت را تركيب بند خوانده اند . گروه نهادي گروه مفعولي مسند فعل ( 4 جزيي مفعولي و مسندي ) اين جمله را به صورت كوتاه شده ي زيرمي توان نوشت : نويسندگان ، نوعي ترجيع بند را تركيب بند خوانده اند. نهاد مفعول مسند فعل *گاهي شاعران مجاز بوده اند كه با استفاده از اختيارات شاعري ، تغييراتي جزئي در وزن شعر اعمال كنند. گاهي شاعران با استفاده ازاختيارات شاعري مجاز به اعمال تغييراتي در وزن بوده اند. ( 3جزئي مسندي ) نهاد مسند متمم مسند فعل گاهي شاعران با استفاده از اختيارات شاعري،تغييرات جزئي در وزن شعر اعمال مي كنند ( 3 جزئي مفعولي ) * هر جا شاعر تصوير سازي شعر را تا حد نازل ، ساده مي كند،معلوم مي شود كه مايه ي سخن از كيفيت والايي برخوردارنبوده است . تصوير ساده ي شعر بيانگر بي بهرگي مايه ي سخن از كيفيت بالا است . ( 3 جزئي مسندي ) نهاد مسند مضاف اليه مسند متمم مضاف اليه فعل
2- براي هر يك از واژه هاي زير، كدام علامت جمع مناسب تر است ؟ چشمه چشمه ها / گوسفند گوسفندان ( گوسفندها )/ رود رودها / ديوار ديوارها شهيد شهيدان ، شهيدها/ انسان انسان ها درس هشتم خود آزمايي ص 64 1-در نوشته ي زير كار برد زبان هنري را نشان دهيد: اين متن يك نوشته ي ادبي است و ويژگي هاي هنري آن بدين گونه است : (1) در قلمرو زيبايي شناسي و صور خيال : تشبيه : حراي جاهليّت سياه ، جاده ي نور ، همچون كهكشان ، … تشخيص : لبان عبوس و تيره ي افق ، … استعاره مكنيه : لبخندي از نور شكفت . حسّاميزي : پرتو سبز الهام (2) كاربرد زباني : الف – بعضي واژه ها ساخت تاريخي دارند مانند: اندر. ب- فعل هاي پيشوندي مانند : فرو نشست . پ- جملات عموما خبري است . (3 ) بار عاطفي و احساسي بعضي از جملات به گونه اي است كه در خواننده ايجاد هم حسّي با نويسنده مي كند. مثال : بر قلب اُمّي من ، پرتو سبز الهامي فرو تابيد.
2- در جمله هاي زير ، زمان فعل ها را بنويسيد. آن چه در نظام آموزشي ما به عنوان ادبيّات به دانش آموزان ياد داده مي شود ( مضارع اخباري مجهول ) قطعاتي است ( مضارع اخباري)كه گاهي تنها به دليل دشوار بودن براي درج دركتاب هاي درسي برگزيده شده است.( ماضي نقلي مجهول ) هدف آموختن ادبيّات به دانش آموزان بايد اين باشد ( مضارع التزامي ) كه قوّه اي در او پديد آيد ( مضارع التزامي) كه بتواند از سر اين عبارات دشوار بگذرد ( مضارع التزامي ) و به معنايي كه در پس آن ها ست ( مضارع اخباري ) برسد ( مضارع التزامي ) و اين جز با ايجاد انس با ادبيّات در دانش آموز ميسّر نيست . ( مضارع اخباري ) 3- يكي از واژگان داخل كمانك ( پرانتز) را انتخاب كنيد. ( در انتخاب واژه ها آزاد هستيد) . به ، چه صبح ( زيبايي ، قشنگي ، خوبي ) است ( تمام ، همه ، سرتاسر) شب ماه ( جلوه فروخته ، خودنمايي كرده ، حركت كرده ) اكنون شرمنده از گوشه ي ميدان ( به در مي رود ، فرار مي كند ، مي گريزد ). ( نيمي ، نصفي ، بخشي ) از صورتش پيدا است.ستارگان همه گريخته اند، مگر چند دانه كه وفا به جا آورده و هنوزماه را ( رها ، ول ، يله ) نكرده اند . ( شاه جهان ، خورشيد عالم تاب ، آفتاب ) از ( آرامگاه ، مقر ، نهانخانه ) خود بيرون مي آيد. موجودات همه با شور و ذوق منتظر و نگران اند . پرده ي ( ساحره ، جادوگر ، شعبده باز ) صبح گسترده است . از يك طرف ذرّات لاجوردي و از طرف ديگر ذرات طلايي سخت در هم ريخته و از افق ( كبود ، تيره ، سياه ) تا افق ( سرخ ، قرمز ، لعل فام ) هزاران رنگ (ساخته اند ، درست كرده اند ،آورده اند .) درختان (بر پا ايستاده اند ، صف كشيده اند ، قامت افراشته اند) و نسيم صبحگاهي هم چون كمان ( نرم ، خشن ، زبر) استادي كه براي دل خود ساز مي زند ، بر شاخ و برگ ها (مي گذرد ، عبور مي كند ، مي رود ) و آوازهاي آسماني و نغمه هاي جان پرور ( مي نوازد ، مي خواند ، سرمي دهد ) . 4- براي هر يك از واژگان زير سه مترادف با بارهاي معنايي متفاوت بنويسيد. مثال : عميق ، گود، ژرف ( توجه : چون اين واژگان كاربردهاي متعددي دارند، در نتيجه مترادف هاي گوناگوني نيز دارند). وسيع : گسترده ، فراخ ، پهن كم كم : آرام آرام ، اندك اندك ، نرم نرمك آرام : ساكت ، خاموش ، آهسته خشمگين : دژم ، عصباني ، غضبناك انداختن : افكندن ، رهاكردن ، پرتاب كردن ايستادن : قيام كردن ، برپا بودن ، توقف كردن ، مقاومت كردن گذشتن : گذر كردن ، عبور كردن ، رد شدن نا بينا : كور ، اعمي ، روشندل 5-كلمات زير را با > ان < جمع ببنديد و نوع صامت هاي ميانجي آن ها را مشخص كنيد. پله : پلّكان (ك) / دانا : دانايان ( ي) / سخن گو: سخن گويان ( ي) / گرسنه : گرسنگان (گ)
درس نهم خودآزمايي ص 73 1- گروه هاي اسمي جمله هاي زير را استخراج كنيد . نقش آن ها را بنويسيد و هسته و وابسته ي هر گروه را با ذكر نمودار پيكاني مشخص كنيد. گروه هاي اسمي : نگرش حاكم بر آموزش ادبيات فارسي / در مدارس و دانشگاه هاي ما / نگرش لغوي و دستوري / هنري / اين نگرش / تلاش غالب / معناي شعر/ درستي آن / معيار دستور زباني واحد و انعطاف ناپذير / يك اثر ادبي / انتقال معنا / نحوه ي انتقال رشد/ تاثير آن / اهميت انكار ناپذيري . نقش ها : نگرش حاكم بر آموزش ادبيات فارسي : نهاد / در مدارس و دانشگاه هاي ما : گروه اسمي ( متمم قيدي ) / نگرش لغوي و دستوري : گروه مسندي / هنري : صفت وابسته به مسند محذوف / تلاش غالب : گروه نهادي / معناي شعر ، مفعول / درستي آن : گروه مفعولي/با معيار دستور زباني واحد و انعطاف ناپذير : متمم قيدي (گروه قيدي) / يك اثر ادبي : نهاد / مسند / نحوه ي انتقال : نهاد / شدّت تاثير آن ، معطوف : نهاد / اهمّيّت انكارناپذيري : مفعول / انتقال معنا متمم قيدي ( گروه قيدي )
هسته و وابسته ها با ذكر نمودار پيكاني : نگرش حاكم بر آموزش ادبيّات فارسي در مدارس و دانشگاه هاي ما
نگرش لغوي و دستوري هنري : يك گروه اسمي . چون صفتي است كه اسم آن حذف شده است .
در اين نگرش تلاش غالب معناي شعر درستي آن معيار دستور زباني واحد و انعطاف ناپذير
يك اثر ادبي براي انتقال معنا نحوه ي انتقال شدت تاثير آن
اهمّيّت انكار ناپذير ي اهمّيّت انكار ناپذير ي
3- چه بخش هايي از اين جمله ها حذف شده است ؟ جزء حذف شده و نوع حذف را تعيين كنيد. ( من – نهاد جدا – قرينه ي لفظي ) از پنجره ي اتاقم او را در حياط خانه اش مي ديدم كه ( او - نهاد جدا – قرينه ي لفظي ) ( در حياط خانه اش - گروه قيدي – قرينه ي لفظي ) قدم مي زد و ( او - نهاد جدا – قرينه ي لفظي ) باغچه ها را آب مي داد و (او نهاد جدا- قرينه ي لفظي ) پرنده ها را با احتياط ، دانه ( مي داد – فعل – قرينه ي لفظي ) 3- براي هر كدام از نقش هاي تبعي يك مثال ذكر كنيد. الف – معطوف : سعدي و حافظ از شاعران برجسته ي ايران هستند. معطوف به نهاد ب – بدل : عارف بزرگ قرن هفتم ، مولوي ، از بلخ بود بدل پ – تكرار : به گلستان سعدي توجه كنيد . به گلستان تكرار 4- در جمله ي زير، متمم اسم را مشخص كنيد. افتخار به دوستي با دانايان افتخار واقعي است . متمم نهاد متمم متمم درس دهم فعّاليّت ص 75 يك بار ديگر در جملات درس دقّت كنيد ، در تمام اين جمله ها چه عامل مشتركي را مي توان يافت ؟ صور خيال خود آزمايي ص 80 1- در نوشته هاي زير ، انواع صور خيال را نشان دهيد. امان ازهم نشين بد.آخر به آتش او خواهي سوخت . آتش: استعاره ازبدي/به آتش كسي سوختن:كنايه از ضرر ديدن از بدي كسي. بغض آسمان تركيد و چنان گريست كه سيل جاري شد . تشخيص بابام مي آيد ، لباسش پر از بوي آفتاب است . بوي آفتاب : حساميزي / آفتاب : استعاره . اگر پلك ها شكفته شوند : استعاره ي مكنيّه/ اگر گوش ها به شنيدن ايستند : تشخيص و استعاره ي مكيّنه . همه چيز معلم انسان است :تشبيه / عبور ثانيه ها : تشخيص و استعاره ي مكنيه / بيداري شبانگاه ستارگان : تشخيص واستعاره ي مكنيه ومراعات/ خواب زمستاني درختان : تشخيص و استعاره ي مكنيه / و بيداري بهارانه ي بذرها : تشخيص و استعاره ي مكنيه / غروب و طلوع: تضاد/ مرگ و تولد :تضاد / هر صحنه و لحظه و پديده معلمي است . تشبيه / كه در كلاس بزرگ آفرينش ، تشبيه / با ما دانش آموزان سخن مي گويد. /سخن گفتن صحنه و لحظه وپديده : تشخيص و استعاره ي مكنيه كلبه ي گلي آنان روي خاك خيس و نم كشيده ي كنار رودخانه ، قوز كرده بود و انگار پنجه هاي خود را به خاك فرو برده بود . در سرازير آن جا خود را به زور روي تپه نگه مي داشت. كلبه قوز كرده بود: استعاره ي مكنيه / پنجه هاي خود را در خاك فرو برده بود : استعاره ي مكنيه / در سرازير نگه مي داشت : تشخيص واستعاره ي مكنيه /شب چون شبحي ، در حياط بادكي مي وزيد . مهتاب روي موج هاي كوچك حوض سر مي خورد و هزار بار در لايه هاي سربرآورده ي آب تكثيـــــر مي شد و باز سكوت آن يكي مي شد و نمي شد. شب چون شبح : تشبيه / مهتاب سر مي خورد :تشخيص واستعاره ي مكنيه / لايه ها سر بر آورده ي آب : تشخيص و استعاره ي مكنيه/ مهتاب تكثير مي شد استعاره ي مكنيه / چنان مي نشيند كه گويي كوهي گران برجاي نشسته است.نشستن به كوه ، تشبيه/كوهي نشسته است ، تشخيص و استعاره ي مكنيه در زندگي زخم هايي هست كه مثل خوره روح را آهسته و در انزوا مي خورد و مي تراشد. زخم ها : مجاز از درد وناراحتي / زخم مثل خوره : تشبيه 2- مفهوم هريك از كنايه هاي زير را بنويسيد. ابرو در هم كشيدن : اخم كردن ، ناراحت شدن ، عصباني شدن خط و نشان كشيدن براي كسي : تهديد كردن ،توطئه كردن لب تر كردن : كوچك ترين اشاره ي لفظي ، اراده كردن ضرب شست نشان دادن : قدرت نمايي ،اظهار وجود كردن پنبه از گوش بيرون آوردن : تنبّه و آگاهي ، هشيار شدن مو بر تن راست شدن : ترسيدن ، وحشت كردن 3 ـ تكليف دانش آموزي است . 4ـ كلمات زير را يك بار در معني واقعي و يك بار در معني مجازي آن به كار ببريد.
5- يك بند نوشته ي طنزآميز بنويسيد و درآن از كنايه هاي زير استفاده كنيد . پاسخ آزاد ، مانند : با اون كه خيلي سر به هواست تا حالا دم به تله نداده . تازگي ها هم خودشو داخل آدما كرده و حرف تو دهن مردم گذاشته . درس سيزدهم خودآزمايي ص 97 1ـ در نوشته ي « رنگ هاي زندگي » نويسنده از كدام عناصر و عوامل هنري براي زيبايي نوشته ي خود استفاده كرده است؟ 1 – شروع و پايان مناسب 6 - فضا سازي 11 - مراعات نظير در رنگ ها (سفيد،آبي و … ) 2 - هم حسّي ( عاطفه و احساس ) 7 - ساده نويسي 12 - استفاده از جمله هاي كوتاه و اغلب خبري 3 - عنوان زيبا و مناسب 8 - داشتن طرح مشخص 13 - استفاده از گفت و گو. 4 - بهره گيري درست از واژگان 9 - داشتن صداقت و صميميت 14 - دوري از ريا و تصنّع 5 - صور خيال : اشك هايم مثل باران (تشبيه) 10 - استفاده از طنز (امروز فهميده ام ،كورتراز من هم در دنيا هست ) . 2ـ يكي از عبارات زير را به كمك صور خيال به صورت هاي مختلف بنويسيد : * رزمندگان اسلام در جبهه ها حماسه آفريدند. الف) رزمندگان اسلام شيران عرصه پيكارند ( تشبيه ) ب) شيران عرصه ي پيكار فاتحانه بازگشتند. ( استعاره ) پ) رزمندگان فرياد سرخ پيروزي سردادند. ( حس آميزي ) ت) رزمندگان اسلام در جنگ حق ، حق جنگ را ادا كردند. ( عكس ) 3 ـ جمله ي زير را با توجه به كلمه هاي داخل كمانك ( پرانتز ) تغيير دهيد. *مهتاب چون حرير سپيد روي برف بيابان ، نشسته بود. ( نرم و ملايم ) مهتاب نرم و ملايم چون حرير سپيد روي برف بيابان نشسته بود. يا : مهتاب چون حرير سپيد روي برف بيابان ، نرم و ملايم نشسته بود. * مهتاب چون حرير سپيد روي برف بيابان دامن گسترده بود. *آهوي مهتاب روي برف بيابان نشسته بود. *عروس سپيد پوش مهتاب آرام و با وقار بر حرير برف بيابان نشسته بود. *حرير ماهتاب روي برف بيابان نشسته بود. 4- ده واژه كه در زبان فارسي امروز دو تلفظ دارند ، بنويسيد.
ارجمند – آموزگار – مستمند – آسمان – سازمان – رايگان – پروردگار – روزگار – رستگار ـ كارگر ـ يادگار
ارجمند – آموزگار – مستمند – آسمان – سازمان – رايگان – پروردگار – روزگار – رستگار ـ كارگر ـ يادگار
درس چهاردهم فعّاليّت 1 در جاهاي خالي ، واژه هاي مناسبي بنويسيد كه معناي فعل ها را تغيير دهند. سپس در باره ي معناي فعل ها گفت و گو كنيد. *پرنده به هوا پريد . ( پرواز كرد) *رنگ از صورت خسرو پريد. ( ترسيد) *علي از ديوار پريد.( به پايين آمد . پايين پريد) *ناگهان از خواب پريد. ( بيدار شد) *لبه ي استكان پريد . ( شكست ) آيا مي توانيد نمونه هاي ديگري با تغيير معنا ذكر كنيد؟ فعل بريد گرفت فعل خورد حسن طناب را بريد. (جدا كرد ) خورشيد گرفت(كسوف كرد) احمد با سر به ديوار خورد ( اصابت كرد ) خسرو از شهباز بريد. ( قطع رابطه كرد) دلم گرفت ( غمگين شدم ) كتاب او خيلي به دردم خورد( مفيد بود ) احمد دستش را بريد.(زخم كرد ) پليس دزد را گرفت ( دستگير كرد ) هوشنگ غذا خورد ( تناول كرد ) خياط پارچه را بريد. ( جدا كرد ) صياد آهو را گرفت ( صيد كرد ) موتور به ماشين خورد ( تصادف كرد ) لوله گرفت( مسدود شد ) او تمام پولهايم را خورد ( تصاحب كرد ) طفل دستش را به ديوار گرفت (چسبانيد ) او حق من خورد ( پايمال كرد ) آب همه جا را گرفت ( احاطه كرد ) فعاليت 2 ص 103 هريك از واژه هاي زير مشمول كدام يك از وضعيت هاي چهارگانه هستند ؟
تبصره - كلمه آچار دخيل تركي و كلمه تيم دخيل انگليسي است . |